ای کار گردان گردان سپهر
یزدانِ کیهان و کیوان و مهر
ای نور هستی که گیتی تو راست
نوری بیفروز در راه راست
گم گشتگانیم در این جهان
بر نقطه ای خُرد در بیکران
پروردگارا زمین را ببین
فقدان وجدان به پا کرده کین
برخی چو گرگیم در جلد میش
برخی چو دیویم در پشت ریش
برخی چو ماریم دنبال نیش
برخی به غاریم از عصر خویش
برخی فریبند و با نام دین
اسبان خود را کنند سهل زین
نافذ دعا کن که پروردگار
از خود پرستان درآرد دمار
دکتر نادر نوری ( نافذ)
بر گرفته از وبلاگ دکتر نادر نوری کرمانشاه
قاصدک سرطانی
قاصدک چرا سرطانی شدی ؟ ناگهان عذاب جهانی شدی ؟
سالها که مهر و صفا داشتی راستی چرا طغیانی شدی ؟
کار این بشر سرطان آور است عاقبت توهم سرطانی شدی ؟ !
آی بشرا
فروتنی را چه می شود گر به همه ارزان بفروشیم
با روشنی خوش بینی مطالعه کنیم
افسار افکار را چرا به بدگمانی بدهیم بیایید به خوبی ها جانی بدهیم
زندگی مگر چیست ؟
کاشت داشت برداشت محبت
محبت را احتکار نکنیم
بیایید رای اعتماد بگیریم با روح گذشت در قلوب نفوذ کنیم
اتم هیدروژنی را کوچک نشماریم انفجار بزرگ را بیاد آوریم
از گل هستی چرا خار باشیم ؟ قلب آزار نباشیم
هرزگی نکاریم با هوس معامله نکنیم
ادب را به عبث نفروشیم بر زبان مهار صبوری بزنیم ادب را ابدی کنیم
بیایید چون الماس باشیم
نور حقیقت را به دل پذیرا گردیم
اما در عین حال خدشه ناپذیر واستوار
دکتر نادر نوری
فروردین73